...هدیه خدا برای ما

روزی که همه فهمیدن

روز 93/5/26 بود که رفتم آزمایش دادم فرداش نوبت دکتر داشتم پیش دکتر رحمانی که از قبل تحت نظر اون بودم البته اون دکتر خاله هاتم بود خاله دوقلوهات که خیلی خیلی دوست دارن ومنتظر اومدن تو هستن . فردا ظهر بعد از تعطیلی از کار با بابایی رفتیم جواب آزمایش گرفتیم ورفتیم تهران وقتی رفتیم پیش دکتر خانم دکتر که خیلی مهربون ودوست داشتی بود بعد از دیدن جواب آزمایش به من و بابایی گفت مبارکه جواب آزمایش مثبت شما صاحب یه فرشته کوچولو شدین  که الان چهار هفتشه خیلی خیلی خوشحال شدیم با خوشحالی اومدیم هشتگرد شیرینی خریدم رفتیم خونه مامان بزرگ وبابابزرگ که بهشون این خبرو بدیم  چون مامان بچه اول خونه بودم اونا خیلی منتظر اومدن تو نوه عزیزشون بودن&nb...
24 شهريور 1393

روزی که فهمدیم مامان شدم

چند روزی بود که شدیداٌ تهو وسرگیجه داشتم  طوری که دیگه خیلی اذیتم میکرد واز اونجایی که چند ماههی بود منتظر تو بودم  شک کردم که شاید باردارم . وروز 1393/05/15 بعد از تعطیلی از سر کار رفتم داروخانه وتست بارداری خریدم  وقتی رفتم خونه به بابایی چیزی نگفتم بعدازظهر از تست استفاده کردم  وقتی دو تا حط صورتی ظاهر شد یا به عبارتی وقتی زیباترین پاره خط دنیای زندگیم ظاهر شد یه حس عجیبی پیدا کردم  یه خوشحالی خاصی تمامی جودم را فرا گرفت از اینکه تو عزیز دلم تو وجدم شکل گرفته بودی نمی دونستم باید از خوشحالی چکار کنم چون گفته بودن تستها زیاد مطمئن نیستن خواستم آزمایش بدم بعد به همه بگم از طرفی هم دلم میخواست  خوشحالیمو به یکی ...
24 شهريور 1393

تشکر از خدا

سلام خدای مهربون بالاخره بعد از چند ماه انتظار مامان شدم به خاطر این هدیه زیبا وفوق العاده ازت ممنونم. با تمام وجود شکرت  میکنم وازت می خوام برام حفظش کنی که قلب زندگی من وباباشه.
24 شهريور 1393

بدون عنوان

هدیه خدا برای توست آنگاه که عاشقانه به آسمان نگاه کنی وخالصانه گوش فرا دهی ... نه به صدای باد نه به صدای پچ پچ لبها... به صدای آنکه حالق توست ... به آنکه بخشید بی آنکه فرقی گذارد..  
24 شهريور 1393
1